دلم تنگ است این شب ها یقین دارم که میدانی
صدای غربتم را از احساسم تو می خوانی
شدم پژمرده و غمگین، شدم پژمرده و غمگین
ببار ای ابر پاییزم که دردم را تو می دانی
میان دوزخ عشقت پریشان و گرفتارم
چرا ای مرکب عشقم چنین آهسته می رانی؟؟
نظرات شما عزیزان:
ϰ-†нêmê§ |